عیب گیری فیلم Gold
حتما تا به امروز اصطلاحِ طعمهی اسکار» به گوشتان خورده است . این اصطلاح را به فیلمهایی نسبت میدهند که خودشان را برای موضوع اعتنا قرار به چنگ آوردن بوسیله آکادمی اسکار به آب و حریق میزنند . فیلمهایی که عملکرد مینمایند با داستانهای اشکآور و غمانگیزشان که غالبا در غایت به پیروزیهای اشکآورتری سبب میگردند یا این که با دست گذاشتن روی یک قصه و اتفاق افتاد دارای اسم و رسم حقیقی و واقعی خودشان را حیاتی و پیچیده جلوه بدهند . از آن جور فیلمهایی که به جای داشتن روایت عمیقی که با احساسات حقیقی و واقعی و لمسکردنی کاراکترهایش سروکار داشته باشند , بهطرز بدی سانتیمانتال می شوند . اما مدام میتوان فیلمی پیشپاافتاده را که قصد نهفته کردن نام و نشان جعلیاش و بازی کردن با احساسات تماشاگران را داراست تشخیص اعطا کرد . یکیاز این طعمههای اسکار که تمام این تعریفات دربارهاش درستی میکند طلا» , جدیدترین فیلم استیفن گان بعداز نسبتاً یک ده سال که از تولید پایانی فیلمش میگذرد است . فیلمی که خیر فقط راجع به یک رسوایی/رویداد بزرگِ حقیقی و واقعی در دههی ۹۰ است , بلکه به ماجرا آشنای سعی مردی برای سرمایه دار شدن که به پایین پا گذاشتن ارزشهای انسانی سبب میشود می پردازد و در مورد ماجرای تکراری هیولای کاپیتالیسم است .
از تمامی مهمتر فیلم دربرگیرنده یک کدام از به عبارتی بازیهای پرجنب و جوشی از ستارهی اصلیاش که متیو مککانهی خودمان تشریف دارااست میگردد . از آن نقشهایی که هنرپیشه می بایست برای مهیا شدن برای آن بدن به تغییر تحول فیزیکی سنگینی بدهد . احتمالا سران استودیوی واینستین تحت عنوان تهدیدکنندگان فیلم توقع داشتند تا خیر صرفا فیلمشان از روش پرداختن بهاین قضیه , نامزد شایسته ترین فیلم اسکار شود , بلکه متیو مککانهی نیز که پیش از این سابقهی غالب شدن مجسمهی اسکار با نقشی دگرگونشده را با باشگاه مشتریان دالاس» داراست , اینبار نیز قضیه دقت قرار بگیرد . البته در ظاهر خویش آن افرادی که چنین برنامهریزی های خوش آب و رنگی کرده بودند , بعداز دیدن نتیجهی آخری بهاین سود رسیدند کهاین فیلم شانسی برای قرار تصاحب کردن کنار شایسته ترین فیلمهای سال ۲۰۱۶ ندارد . به همین بهانه آن را در برهه زمانی فصل جوایز ۲۰۱۶ که فصلِ پادشاهی فیلمهای اسکاری به حساب می آید نمایش کردند . طبیعتا فیلم چشم نشد و تحت خروارها فیلمهای هیجانانگیزتر ناپدید شد . پاتریک ماسِت و جان زینمن فیلمنامهشان را براساس عاقبت شرکت بریکس به نگارش درآوردهاند . یک شرکت معدنکاری کانادایی که در آخرها قرن بیستم با کشف بزرگی روبهرو شد . به حیث میرسید آن ها بزرگترین معدنِ طلای مورخ را پیدا کردهاند . پس دیوید والش , موسس شرکت شخصی به اسم مایکل دیگوزمن را جذب کرد . زمینشناسی که تجربهی کاوش و کشف و رئیس چنین معدنهای ناشناختهای را برای دیگر کمپانیهای شبیه داشت , البته در آن زمان در موقعیت بدی به راز میبرد . بعداز کشف پهناور آنان بود که بریکس با بعضا از کلهگندهترین شرکتها و افراد فعال در حوزهی معدنکاری ایالات متحده قرارداد امضا کرد . قراردادهایی که به میلیونر شدن آن ها میانجامید . البته بعدا معین شد که مایکل دیگوزمن انگیزه پنهان دیگری در راز داشته است .
نقد فیلم خریدار فردی قسمت دوم + لینک دانلود
نقد فیلم خریدار فردی قسمت دوم + لینک دانلود
نقد فیلم Personal Shopper قسمت اول
فیلم ,یک ,شدن ,اسکار ,شرکت ,فیلمهای ,و واقعی ,حقیقی و ,که به ,شایسته ترین ,را برای
درباره این سایت